بخشی از متن کتاب:
به زودی صبح میشود. باید عجله کنم و ماجرای دیشب را یادداشت کنم. به محض اینکه صبح شود، دلیجان راه میافتد. به علت تأخیری که داشتیم، دیشب مجبور شدیم قبل از جایگاه توقف کنیم. شب را در مسافرخانهی کوچکی گذراندیم. اسمش «زیر نور ماه» بود، اما لازم نیست آن را به خاطر سپرد، چون جای خوبی نبود، شام فقط شاهی آبی، سوپ طوطی و نان رطوبتزده داشتند. من نتوانستم چیزی بخورم. ملس هم چیزی برای خوردن نیافت.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.