بخشی از متن کتاب:
در زمانهای قدیم، در قارهی آفریقا دریاچهای بود. آب این دریاچه به اندازهای سرد بود که اگر کسی حتی به آن نگاه میکرد، سردش میشد و میلرزید. هیچکس جرئت نمیکرد در آن دریاچه شنا کند. در نزدیکی دریاچه دهکدهای بود که رئیس آن مردی قوی و پروتمند بود.
اهالی دهکده همیشه میگفتند: همهی طلاها و سلاح های رئیس دهکده روزی مال داماد او میشود، اما معلوم نیست نیان تی، دختر رئیس کی ازدواج میکند..
رئیس دهکده آزمایش خیلی سختی برای داماد آیندهاش در نظر گرفته بود. او میخواست کسی با دخترش ازدواج کند که یک شب کامل در آب سرد دریاچه دوام بیاورد.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.