هزار و یک افسانه ۴ – سی عروس و سی داماد

پادشاهی بود که دختر زیبایی داشت. آوازه‌ی مهربانی و زیبایی این دختر به همه جا رسیده بود. پادشاهان کشورهای دور و نزدیک، به خواستگاری‌اش می‌آمدند؛ اما شاهزاده خانم با پسر وزیر که جوانی باهوش و زحمتکش بود، ازدواج کرد. آن‌ها دور از قصر، زندگی ساده و پر مهر و محبتی را شروع کردند. دختر پادشاه در خانه‌داری و آشپزی مهارت بسیاری داشت.روزی شاهزاده خانم غذا پخت و خانه را تمیز کرد و منتظر رسیدن همسرش شد. وقتی مرد جوان به خانه رسید و با روی خوش شاهزاده خانم و خانه‌ی تمیز و مرتب و غذای آماده روبه رو شد، به همسرش گفت: دوست‌داشتنی هستی و با سلیقه، اما بد می‌شینی!

 

75،000 تومان

ناموجود