این کتاب جلد پنجم از مجموعه کتابهای «نوئمی» است.
بریدهای از کتاب: یک مرتبه چشمم به مامانبزرگ افتاد که راحت روی صندلی نشسته و مردی که نمیشناختمش، روی صندلی روبهرویش نشسته بود. به آرامی، بیآنکه چیزی بگویم، با یک عالمه سؤال جلو رفتم. به نظرم چیزهایی غیرعادی بود.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.